ماریا تولنز یکی است از سالن دارها و قماربازان استاد در قلمرو نیومکزیکو ، در زمان جنگ ایالات متحد و مکزیک او در سالهای ۱ هزار ۸۰۰ تا ۱۸۵۲ زندگی میکرد برای اطلاعات بیشتر همراه بهترین سایت شرط بندی باشید.راستی اگر شما نیز این روزها به دنبال یک سایت پیش بینی فوتبال در سطوح فوتبال داخلی و خارجی می گردید که معتبر باشد،می توانید سایت مارا انتخاب کنید.
در زمان که بارسلون با سرمایهگذاری از جریان بازرگانان آمریکایی و مکزیکی درگیر بود در مسیر سانتافه در قرن نوزدهم ثروت اندکی توانست بدست آورد و در ایالات متحد بهعنوان ملکه گناه مکزیکی شناخته میشد .
از طریق مجموعهای از سفرنامهها و سریالهای روزنامههای آمریکایی در طول بعد از جنگ نیز بدنام شد. این تصویر از او همیشه توضیحدهنده است که الله تونس ۱ مادام و فاحشه معروف بود که نمادی از ماهیت ظاهر غیراخلاقی جمعیت محلی مکزیک را در بر داشت.
اوایل زندگی
ماریا در سال ۱۸۰۰ در بارسلون در ایالت سونورا در مکزیک به دنیا آمد و در آن زمان یکی از خبرنگاران بنام ویلکینز کندال در کتاب خود به نام روایت سفر تگزاس این استدلال آورده که او فرانسوی بوده و بهعنوان شخصی خوشگذران از او یاد میشود.
در مورد وقایع زندگی خانوادهاش اطلاعات زیادی در دست نیست و مدت کوتاهی بعد از کسب استقلال مکزیک از اسپانیا در سال ۱۸۲۱ او والدین خود را به قلمروی شمالی دورافتاده فرستاد.
در ۲۳ ژوئن سال ۱۸۲۳ با مانئون ازدواج کرد و بعدها بعد از ۴ سال باردار شد و در تمام طول زندگیاش بهشدت مستقل بود و تمام دارایی خود را حفظ کرد و به نام دخترش زد.
اوایل شغل قماربازی
در سال ۱۸۲۵ اولین سالن قمار خود را برای معدنچیان در کوههای اونتیس تأسیس کرد که مقامات مکزیکی او را جریمه کرده و در طی ۱۰ سال آینده به بارسلون به سانتافه نقلمکان کرد و ۱ سالن بزرگتر در مرکز سانتافه نیومکزیکو افتتاح کرد.
سالانه بارسلون توانست به دلیل مرکزیتی که در سانتافه داشت بسیاری از آمریکاییها را سرگرم کند سوزان ماکو فی ، نوه اولین فرماندار کنتاکی و عروس ۱ تاجر آمریکایی یکی از بزرگترین منتقد بارسلون بود او از ماریا نوشت که با اداره ۱ خانهای که در آنهمه غوغا آزادانه قمار میکنه و مشروب بخورم و سیگار میکشد لذت میبرد و زندگی میکرد بدون اینکه فکری به تحقیر شدن اجتماعی کند اما بعدها نوشتههایی به شرق ایالت متحده آمریکا فرستاد که ماریا را در مورد تحقیر قرار داد و ادعا کرد که او ۱ روسپی است و رابطه نامشروعی با فرماندار دارد.
بسیاری از این توصیفات آمریکایی از ماریا با یکدیگر در تناقض بودن برخی ادعا میکردند که او بهطرز شگفتآوری زیباست اما برخی ادعا میکردند که او پیر بیدندان است.
برخی میگفتند که موهایش به رنگ سیاه است و برخی دیگر میگفتند موهای قرمزی دارند برخی بهاشتباه ادعا میکردند که او بهجای سونورا در مکزیکو بدنیا آمده و برخی دیگر توافق کردند که او در بارسلون بهدنیاآمده تنها توافق واقعی بین تمام نویسندهها این بود که ماریا در مونت بازی و ورق بهشدت متبحر بود و اغلب انبوهی از طلا را از مشتریان مرد در سالن خود به دست مییابد.
ماریا از بدنامی خود در نشریات انگلیسی خبر نداشت و او با دقت از نام خود در سانتافه محافظت میکرد اما در دهه ۱۸۳۰ برای دفاع از نام خود در برابر اظهارات تهمت آمیز همسایگان مکزیکی خود به دادگاه رفت.
ارتش ایالاتمتحده برخلاف شهرت منفی او در میان آمریکاییها و منبع ادعائی ثروت نا مشروع او را تبرئه کرد و در سال ۱۸۴۹ از بارسلون وام گرفت و با این وام به نیروهای مهاجم که خواهان ادامه اشتغال سانتافه بودند کمک کرد و با افشای ۱ توطئه علیه ارتش و در نتیجهگیری از ۱ قتل نام خوبی را بدست آورد.
ماریا در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۵۹ در سانتافه با ثروت قابلتوجه بیشاز ۱ میلیارد دلار و چندین خانه در گذشت. وصیت او توسط ۱ قاضی محلی دیکته شد که تمامی اسناد او و داراییهای خود را به برادر و خواهرش و ۲ دختر جوانی که با او زندگی میکردند واگذار کرد تمامی مردم سانتافه در مراسم تشییعجنازه او شرکت کردند.
موقعیت شغلی او
ماریا بهعنوان یکی از ملکه های پالایش و مو توصیف میشد و دارای ۱ سالن برجسته قمار حرفهای در سانتافه در دهههای ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۰ او در سال ۱۸۳۵، ۱ هتل و کازینو را با دیوارهای خشتی سفید در مرکز شهرستان افتتاح کرد و توانست با دکوراسیون منحصربهفردی که در این کازینو ایجاد کرده بود ، بسیاری از آمریکاییها و انگلیسیها را به خود جلب کند و به عملکرد کازینو کاملاً نظارت داشت و مشتریان را بهعنوان یکی از دلالان گارد بطور گسترده با بازیه منحصربهفردی که داشت به چالش میکشید.
به دلیل آنکه بهدنبال معاملات تجاری و سرمایهگذاریهای بسیار زیادی بود توانست موقعیت اجتماعی خود را بهخوبی افزایش دهد و بهعنوان ۱ تاجر باهوش شناخته شود. در طول زندگیاش الهامبخش بسیاری از منتقدان و داستاننویس ها شد و تا دهه ۴۰ به کار کازینویی خود ادامه داد و توانست شهرت خود را در بازیهای قمار بهخوبی نشان دهد.
در سال ۱۹۴۸ روت لافلین رمان باد هیچ سایهای را با شخصیت ماریا نوشت. در حالی که لافلین به وضوح قصد داشت با بارسلو همدردی کند، با این وجود مفروضات نژادپرستانه محتوای رمان را هدایت می کرد. به جز بارسلو، مکزیکیها در رمان لافلین با کلیشههایی بهعنوان حسود، خرافهپرست، شهوتپرست یا حتی بهعنوان قاتل آشکار مطابقت دارند.زندگی دونا تولز همچنین در موزیکال Viva Santa Fe! که برای اولین بار در هابز، نیومکزیکو در سال ۱۹۹۱ و سپس در نمایشگاه جهانی ۱۹۹۲ در اسپانیا ارائه شد، روایت شده است.
رمان نویسان، مورخان و حتی مجریان به افسانه ماریا جذب شده اند. به دور از دقیق بودن تاریخی، بیشتر بازنمایی های او از سال ۱۸۵۲ تحت تأثیر فرضیات غیرتاریخی یا نژادپرستانه قرار گرفته است. آنا بور تولز را در رمان شن روان طلایی در سال ۱۹۳۶ به عنوان یک فریبکار معرفی کرد.